چه شغلی داشته باشیم یا در چه رشتهای تحصیل کنیم، تا بتونیم زیاد به سفر بریم؟
برای شروع گفتم بد نیست به یک سوال عمده و کلی که بارها از من پرسیده میشه، جواب بدم!
اینکه شغل خودت یا همسرت چیه که میتونی این همه سفر بری؟ یا ما چه رشتهای رو بخونیم که این همه سفر بریم؟ یا حتی کجا مهاجرت کنیم تا به همچین شرایطی برسیم؟
در حقیقت اگه از من میپرسین، باید بگم چنین سوالی از پایه اشتباهه. اون چیزی که باعث میشه آدمها زیاد سفر کنن، رشتهای که خوندن، شغلی که دارن یا جایی که زندگی میکنن، نیست. بلکه سبک زندگی انتخابی اون آدمها سفر کردنه و بر همین اساس، زندگیشون رو تنظیم میکنن.
راحتترین کار اینه که شما یه شغل پر درآمد داشته باشی که احیانا تا رسیدن بهش، جوانیت رو از دست بدی، و یا حتی انقدر کار کنی که وقت سفر کردن نداشته باشی، و یا اینکه شانس بیاری و در خانواده ی متمولی بزرگ بشی که سفر کردن، حتی به دفعات زیاد و بدون نیاز به کار کردن، خرجی رو روی دست خانواده نگذاره. اما اگر یه آدم معمولی باشی که عشق سفر کردنی و نمیخوای سالهای جوانیت رو برای دیدن جاهای مختلف دنیا یا حتی کشورت از دست بدی، چی کار باید بکنی؟
چند مثال ساده
- شما میتونی یک آشپز باشی که هر روز رستوران میره و برای مشتریهای اونجا غذا درست میکنه. میتونی آشپزی باشی که سفر میکنه تا آشپزی درس بده و یا در سفر، آشپزی میکنه و پول درمیاره.
- شما میتونی یه معلم سادهی زبان انگلیسی باشی که در آموزشگاه و مدرسه درس میده و یا توی خونه تدریس خصوصی میکنه، و یا یه معلم زبان باشی که به کشورهای مختلف سفر میکنه و با تدریس زبان انگلیسی در سفر، خرجش رو در میاره.
- شما میتونی یک بیزینس من باشی که هر روز اداره میره و کارمندهاش رو برای معرفی کار و عقد قرارداد به کشورهای مختلف میفرسته، و یا اون کارمندی باشی که برای کار، به کشورهای مختلف فرستاده میشه.
- میتونی یه برنامهنویس باشی که همیشه پشت کامپیوتر اداره نشستی و یا یه برنامهنویس باشی که به صورت آنلاین و فریلنس کار میکنه و جدا از مکان، خرج سفرهاش رو در میاره.
- میتونی یه حسابدار ساده و کارمند باشی که هر روز هشت صبح میره سرکار تا شش بعد از ظهر، و یا یه حسابدار باشی که تو رو برای کارهای حسابرسی، به ماموریتهای مختلف میفرستن
- میتونی یه عکاس مجالس یا مدلینگ باشی که فقط تو شهر خودش کار میکنه، و یا یه عکاس فریلنس باشی که برای کار به جاهای مختلف میره، یا حتی عکسهاش رو به مجلات و روزنامه ها میفروشه و پول درمیاره.
- میتونی یه دانشجوی معمولی باشی که هر روز میره دانشگاه و یا یه دانشجوی محقق که برای پروژه های تحقیقاتی به کشورهای مختلف فرستاده میشه.
حتی آدمهایی هستن که شش ماه در سال چندین فعالیت کاری و پروژهای بزرگ رو در پیش میگیرن و در ماههای باقیمونده، وقتشون رو صرف سفر کردن میکنن. پس میبینید که خود شغل، لزوما سفر رو به همراه نداره، بلکه سبک انتخابیِ شغل، از شما یه مسافر میسازه.
اولویتهای زندگی شما چیه؟
جدا از این مطلب. اولویت های زندگی آدمها، سبک زندگی اونها رو تعیین میکنه، یه نفر اولویت زندگیاش فراهم کردن یک زندگی لوکس برای راحتی بیشتره، یا فردی اولویتش پول جمع کردن برای خرید خونه و ماشینه، یا شاید خرید چیزهای با ارزشی مثل طلا و سکه برای پسانداز، و یا خیلی اولویتهای دیگه، و نهایتا یه نفر هم مثل ما پیدا میشه که الویت زندگیاش سفر کردنه، که به خاطر همین اولویت، سبک زندگی و کارش رو هم تغییر میده و همیشه بخشی از درآمدش رو برای سفر کردن، کنار میگذاره.
چه سبکی از سفر برای شما مهمه؟
یه مطلب دیگه هم هست که به شدت تاثیر گذاره، و اون اینه که چه چیزی از سفر برای شما مهمه؟ آیا مثلا قراره سفر رو برای راحتی و استراحت برید؟ که در این صورت معمولا یک بار در سال اتفاق میافته و لوکس بودن بسیار اهمیت داره، یعنی با کمترین استرس و بهترین پرواز و در بهترین هتلها اقامت داشته باشید. بنابراین در این حالت، افراد پولشون رو جمع میکنن تا شرایط اون سفر رو به دست بیارن که خیلی هم عالیه. اما اگر نفس سفر کردن و آشنا شدن با فرهنگهای مختلف و دیدن جاهای زیادی از دنیا رو دوست دارین، قطعا باید سبک زندگی و سفر کردنتون رو تغییر بدین.
حتما توی پست های آینده در مورد اینکه چطور سفرهای ارزونی داشته باشیم، یا سبک زندگی سفری دقیقا چه شکلیه، خیلی مفصل توضیح میدم. فعلا حتما زمانی رو به خودتون اختصاص بدید و فکر کنین و ببینین از زندگیتون چی میخواین. این فکر کردن هیچ گروه سنی خاصی رو شامل نمیشه.